زور ...

ساخت وبلاگ
هر وقت یه راه یا یه دلیل برای بهتر کردن حالم پیدا میکنم و به امیدهام چنگ میزنم که سر پا بشم و ادامه بدم . آقا میزنه تو برجکم و آوارم میکنه تو خودم . از 12 فروردین گیر داده که به یه خواستگار که هیچ به هیچ جواب مثبت بدم . طرف حتی یه امتیاز هم نداره آقا شده کاسه داغ تر از آش . یه توجیهاتی داره که روم نمیشه بنویسم . واقعا برا کوته فکری و این همه بی مهریش متاسفم.  امشب گریه کردم و گفتم بخدا اگه کله کنم و مجبورم کنه میرم و دیگه پام تو این خونه نمیذارم با طرف تو یه اتاق خودم رو حبس میکنم و فرض میکنم تو گورم.  گفتم دیگه فکر میکنم پدرومادر و خانواده ای ندارم.  بخدا روم نمیشه بگم پسره چی به چیه . آخه به این میگن پدر... صبح تا شب میره میاد تکه میزنه . البته برادرام میگن تو نگران نباش و نمیتونه مجبورت کنه . اما من ازین ناراحتم که چرا اینقدر براش بی ارزشم.  چرا اینجور میکنه . ازش خیلی دلگیر و شاکیم خیلی . ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 58 تاريخ : پنجشنبه 14 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:21