تونستم 8 تا طرح تا الان بکشم. با اینکه واقعا این هفته نمیدونم چرا بی میل بودم برای نقاشی. شاید دلم کمی رنگ میخواست تا سیاهی قلم . اما نخواستم دست به رنگ بشم که بتونم طراحی ها آماده کنم . دو تای آخر رو امروز کشیدم ولی حسم خیلی فرق داشت و با میل و علاقه کشیدم.
واقعا ما آدما چه جوری هستیم. اصلا حالمون دست مون نیس برا خودش جولوون میده. شنبه که تعطیله و تا یه روز جایگزین شنبه رو اوکی کنیم بازم وقت دارم نقاشی کنم .
دیروز به دو تا دفتردار تو زبانکده قبلیم دو تا ماگ هدیه دادم . چون دوسشون دارم و همیشه شرایطم رو درک کردن و بام همراهی کردن . خیلی سورپرایز شدن و تعجب کردن. راستش دادن هدیه های بی مناسبت خیلی به دلم مزه میده و از خوشحالی شون لذت بردم .
امروز چند قسمت از جودی ابوت رو که داداشم دانلود کرده که با هم ببینیم نگاه کردیم. وای که چقدر این دختر پر از شور و هیجان. کلی باش خندیدم و شادمون کرد .
از کوچکترین اتفاق بزرگترین شادی رو ایجاد میکنه. همه لحظاتش پر از شور. کاش منم یاد بگیرم که تو روتین زندگی غرق نشم و حالم رو همچون رود روون جاری و پر شور کنم .
جودی رو خیلی دوس دارم و زندگی رو بیشتر میفهمم وقتی میبینم که از همه چیز لذت میبره و قدردان همه اتفاقات و داشته های زندگیشه.
یوگا از اول اردیبهشت قراره شروع بشه و هزینه ش 15 تومن اضافه شده . یعنی ماهی 70 تومن شده .
کلاسهای زبان هم یکی درحال اتمام و یکی درحال شروع هستن و فعلا نظم خاصی ندارن.
پ . ن . یه پیرهن اتو نکرده داشت کسی نبود براش اتو کنه . آخه اتو کردن لباس ایشون و پسرها هم وظیفه منه . من اتوش کردم. به در گفته ممنون. اما کلی عیب و ایراد گرفته . هی از کمد درش میاره میگه اینو میگن اتووووو؟ ؟؟
خدای من این دیگه کیییه. بگو دست درد نکنه . بگو لطف کردی نمیتونی! !!!
خدایا ....
من ناراحت نشدم . از کوزه همان برون تراود که در اوست. جور دیگری ازش توقع نیس.
ر مثل رسیدن...برچسب : نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 44