باز یه ترک دیگه

ساخت وبلاگ

هر بار ضربه ای که میزنه بدتر از ضربه قبلی ست . یا میشه جور دیگه هم تعبیر کرد و اونم اینه که من ضعیف تر و شکننده تر از قبل شدم . با اینکه تلاش میکنم قوی تر باشم اما انگار روند معکوس رو میرم . هر کار میکنم نمیتونم بیخیال حرفاش بشم و در خودم خرد نشم . مثل آوار در خودم فرو میریزم .

واقعا چرا نمیتونم دربرابرش قویتر و محکم تر بشم .

امروز هم دلم رو شکست و اشکم رو جاری کرد .

امروز هم دلم از بخت خودم گرفت .

دلتنگ حرف زدن با کسی از جنس مخالف شدم .

دلتنگ یه آغوش که محکم منو تو خودش جا بده و بگه جانم من هستم و تو غصه هیچی رو نخور .

در شرایطی که سعی میکنم قلبم و معنویاتم رو برای ماه رمضان قویتر کنم یه دفعه خنجر میخورم و میشکنم . میشکنم به دست کسی که باید منو میساخت و جون میداد .

کسی که میتونست جان من باشد نه مرگ من .

کاش میتونستم حذفش کنم از فکرم و از چشمم و از یادم . به اون معنا که با بودنش هم همه بدی ها رو ندیده بگیرم و بگم اشکال نداره پدر است دیگر .

چقدر من میتونم بد دل شده باشم که سعی کنم نبودنش رو در خودم تمرین کنم . اما خدا شاهده که من فقط میخوام بدی های او را حذف و ندیده بگیرم تا سرپاتر بمونم . تصور بدی از من نکنید دوستان عزیز.  اگه خواننده من هستید میدونید که هر بار چطور منو له کرده . تازه من روم نمیشه بگم که چی میگه و چطور رفتار میکنه .

بازم دلم گرفته و تنگه.  خیییییییییییییییییییییلی....

خیییییییییییییییییییییلی. ...

خیییییییییییییییییییییلی. ...

گاهی های زیادی تو زندگیم بوده که آرزو کردم کاش به یه بیماری که مرگم رو سریعتر میکرد مبتلا میشدم . مثل خیلی از دختر پسرای جوون تو سن کم و کمتر حتی،یا سکته میکردم یا از وخامت بیماری میمردم.  یه هفته پیش خواهر دوست خواهرم تو سن 22 سالگی بخاطر مشکل کلیه و دیالیز فوت کرد . کاش نصیب من میشد . یکی با کلی آرزو و داشته های رنگارنگ میمیره، یکی هم مثل من پوچ تو این دنیا فقط جا میگیره و اکسیژن بقیه رو کم میکنه .

هزار افسوس.

ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 57 تاريخ : شنبه 20 خرداد 1396 ساعت: 4:16