هر بار ضربه ای که میزنه بدتر از ضربه قبلی ست . یا میشه جور دیگه هم تعبیر کرد و اونم اینه که من ضعیف تر و شکننده تر از قبل شدم . با اینکه تلاش میکنم قوی تر باشم اما انگار روند معکوس رو میرم . هر کار میکنم نمیتونم بیخیال حرفاش بشم و در خودم خرد نشم . مثل آوار در خودم فرو میریزم .
واقعا چرا نمیتونم دربرابرش قویتر و محکم تر بشم .
امروز هم دلم رو شکست و اشکم رو جاری کرد .
امروز هم دلم از بخت خودم گرفت .
دلتنگ حرف زدن با کسی از جنس مخالف شدم .
دلتنگ یه آغوش که محکم منو تو خودش جا بده و بگه جانم من هستم و تو غصه هیچی رو نخور .
در شرایطی که سعی میکنم قلبم و معنویاتم رو برای ماه رمضان قویتر کنم یه دفعه خنجر میخورم و میشکنم . میشکنم به دست کسی که باید منو میساخت و جون میداد .
کسی که میتونست جان من باشد نه مرگ من .
کاش میتونستم حذفش کنم از فکرم و از چشمم و از یادم . به اون معنا که با بودنش هم همه بدی ها رو ندیده بگیرم و بگم اشکال نداره پدر است دیگر .
چقدر من میتونم بد دل شده باشم که سعی کنم نبودنش رو در خودم تمرین کنم . اما خدا شاهده که من فقط میخوام بدی های او را حذف و ندیده بگیرم تا سرپاتر بمونم . تصور بدی از من نکنید دوستان عزیز. اگه خواننده من هستید میدونید که هر بار چطور منو له کرده . تازه من روم نمیشه بگم که چی میگه و چطور رفتار میکنه .
بازم دلم گرفته و تنگه. خیییییییییییییییییییییلی....
خیییییییییییییییییییییلی. ...
خیییییییییییییییییییییلی. ...
گاهی های زیادی تو زندگیم بوده که آرزو کردم کاش به یه بیماری که مرگم رو سریعتر میکرد مبتلا میشدم . مثل خیلی از دختر پسرای جوون تو سن کم و کمتر حتی،یا سکته میکردم یا از وخامت بیماری میمردم. یه هفته پیش خواهر دوست خواهرم تو سن 22 سالگی بخاطر مشکل کلیه و دیالیز فوت کرد . کاش نصیب من میشد . یکی با کلی آرزو و داشته های رنگارنگ میمیره، یکی هم مثل من پوچ تو این دنیا فقط جا میگیره و اکسیژن بقیه رو کم میکنه .
هزار افسوس.
ر مثل رسیدن...برچسب : نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 57