حس و حال سال تحویل 96

ساخت وبلاگ

امسال حس و حالم با همه تلاشی که کردم و حتی شیرینی هایی که دستپخت خودم بود و سر سفره گذاشتم متاسفانه حتی به خوبی پارسال هم نشد . جو خونه و بابا خوب بود . اما انگار ته دلم من چیزی نجنبید و قلبم تکون نخورد. یه جور بی تفاوتی . یه دل خالی از نور و امید . حتی آرزو و خواسته ای انگار نداشتم .

تموم اسفند رو بدو بدو کردم تا به این لحظه برسم اما حیف که این همه تکاپو بی حس خوب تموم شد .

خدا کنه امسال زندگی جور بهتری خودش رو به من نشون بده . هرسال همین رو میگم یا مینویسم یا ته دلم میخوام اما سال بعد میاد و من همون آدم قبلم سر همون خونه اول. خدا رو شکر میکنم برای همین چیزایی که دارم .

قراره بازم کل تعطیلات رو تو خونه باشم و به پذیرایی و مهمون داری سر کنم . بابا و مامانم و داداشم فردا قراره برن با اون خواهرم و شوهر و بچه هاش شمال . اما من بخاطر محدودیت خواهر و برادرم که تو خونه هستن و بخاطر سردی هوا جایی نمیتونن برن منم بخاطر اونا مجبورم بمونم خونه . دوس دارم برم مسافرت مثل بقیه آدمها زندگی کنم اما همیشه باید بمونم و مراقبت کنم وقتی هم بریم بازم همه حواسم باید به کاراشون باشه . خدایا سهم من رو از این زندگی تو همین سال بم بده . چون دارم به جایی میرسم که دیگه هیچی ازت نخوام .

ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 44 تاريخ : شنبه 5 فروردين 1396 ساعت: 7:07