شروع خونه تکونی

ساخت وبلاگ

امروز مشغول خونه تکونی بودم . فقط کار یه اتاق تموم شد . یه دفعه بین کار تب کردم و استخون درد شدیدی گرفتم که مجبور شدم قرص بخورم . خیلی خسته شدم و اذیت بودم اما راه نداشت که متوقف کنم و ادامه دادم .

دلم بازار رفتن و خرید زیاد بی دغدغه پول میخوات .

تا آخر اسفند باید یه نوبت لیزر و یه نوبت دکتر داخلی بگیرم برا چکاپ.  باید بتونم حتما این دو کارو انجام بدم .

دلم مسافرت با هواپیما میخوات که برم با دوستم بگردم.  چقدر دلم چیز میز میخوات ...

با همین امید و آرزوها آدم زنده میمونه و زندگی میکنه وگرنه که فاتحه ش خونده بود .

حالا ک امید و آرزو رو کسی از من نگرفته پس راحت آرزو میکنم و امید میبندم. ..

ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 47 تاريخ : يکشنبه 15 اسفند 1395 ساعت: 12:52