پست گذاشتن از تو گوشی حس و حوصله میخواد . برا همین خودم هل میدم که بیام پست بذارم .
روزها مثل هم میگذرن. از بارون خبری نیست. گردوخاک فراوون و طاقت فرسا بود چند روز پیش . حالا چند روزه خیلی سرد شده . دیگه بهمن تموم بشه اسفند ما باید باز فکر کولر روشن کردن باشیم .
دلتنگی از هر نوعی تو وجودم احساس میشه . خیلی امشب دلم میخواد تنهای تنها باشم . یادش بخیر روزهای خوابگاه شیراز . حتی حوس سفر با اتوبوس کردم . چه روزایی بور تنها میرفتم و میامدم . البته چند سری خانواده م میبردن یا می اوردنم. اما تنهایی تو اتوبوس و اون پیچ و خم جاده ها خیلی برام لذتبخش بود . حیف که یه سری از تجربه ها دیگه تکرار نمیشن .
امشب فقط تنهایی میخوام و سکوت . بیخیالی و بی مسئولیتی بی قیدی به همه چیز .
دلم یه اتاق شخصی میخواد واااای که چقدر این آرزو برام عزیزه حتی اگه ازدواج کنم هم اتاقم جای داشتن اتاق دوران مجردی رو نمیگیره . ازتون خواهش میکنم تودعاهاتون منو یادم کنید و برام عاقبت بخیری طلب کنید . امیدوارم که خودتون هم سربلند و عاقبت بخیر باشید.
ر مثل رسیدن...برچسب : نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 60