ر مثل رسیدن

ساخت وبلاگ

خواب بد دیده بود و ناله میکرد .

قلبم به تاپ و توپ افتاد خیییییییلی سریع .

ترس همه وجودم رو گرفت . تا خواهرمتاهلم رفت و بش سر زد و بیدارش کرد . ظاهرا خواب بد دیده بود .

اما واقعا ناراحت شدم براش و حسرت خوردم برای همه روزها و سالهایی که با وجود بودنش ، بی او گذشت .

خیلی درد داره از دست دادن . دردناک تر از نداشتن .

دلتون بی درد ، لب تون خندون . شب تون بخیر .

ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 38 تاريخ : شنبه 23 دی 1396 ساعت: 14:58

عجب دنیایی ها ... وقتی خستگی های یه زندگی بشه دل خوش کنک های زندگی تو . وقتی شنیدن بوی غذا تو ساختمون محل کار یا رفت و آمدت،  از یه روی سکه برا یه خانم روتین اجباری هر روز باشه و از روی دیگر سکه ، برای تو بشه یه حس شیرین دست نیافتنی.  وقتی بوی غذا مستت کنه و تو رو ببره به همه حالهای خوب نداشته ت . وقتی دختر بچه شیرینی رو ببینی که دلت بخواد مثل یه پاستیل قورتش بدی ، تو اون لحظه آرزویی رو میکنی که الان برای مادر دختر بچه ، یه اشتباه محض تعبیر میشه . چقدر بد این همه تناقض حسی . چند وقتیه به شدت از صبحانه خوردن بیزار شدم . البته با همین حس به اجبار سه لقمه میخورم که قطعش نکنم . چون میدونم چقدر خوردن صبحانه واجبه. اما از آن طرف هوس های جورواجور میکنم . بوی غذا میشنوم همون موقع دلم میخواد.  دلم خونه خودم رو میخواد که بلند شم هر چی دوس دارم بپزم . واقعا نمیدونید چقدر حس ها تو دلم و زندگی م کم دارم . که صد البته میشد با یه زندگی مجردی مستقل به همه شون رسید و هیچ اصراری به ازدواج نداشت .  یادمه خوابگاه که بودم چقدر خوب بود هرچی دلم میخواستم میپختم.  هوس کوکو میکردم بلند میشدم دوتا سیب زمینی میگذاشتم رو گاز و بقیه کار و بعد هم خوشمزه ترین کوکوی دنیا رو میخوردم.  همه چی هم میپختم ماهی ، قورمه سبزی . حتی دال عدس . جاتون خالی چقدر مزه میداد . اصلا استقلال یه مزه ای داره که کل زندگی رو خوشمزه می ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 49 تاريخ : شنبه 23 دی 1396 ساعت: 14:58

میخوام با همه کم پولی ها و سختی های زندگی و محدودیت هایی که هست ، این مدت برم کلاس نقاشی از نوع پاستل گچی حرفه ای . عمری دوس داشتم برم و زیر نظر مربی کار کنم . همه جور سبکی کار کردم اما فقط از تجربه و آزمون و خطا . هر چه منتظر شدم روزهای خوب زندگی برسه و با خیال راحت و بی دغدغه برم کلاس نشد که نشد . اینه که خورم دست به کار شدم . میخوام از تلخی های زندگی و ندارم ها دور بشم و تو رنگ ها فرو برم . میخ ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : کلاس,نقاشی, نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 78 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1396 ساعت: 23:38

پنج‌شنبه 23 شهریور 1396 "; } blogsky.ajax.onCommentSubmitFailure = function(e) { document.getElementById("comment-errors-message").innerHTML = e.error; ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : وسایل,نقاشی, نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 81 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1396 ساعت: 23:38

پنج‌شنبه 23 شهریور 1396 ....g "; } blogsky.ajax.onCommentSubmitFailure = function(e) { document.getElementById("c ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : شکلاتی, نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 80 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1396 ساعت: 23:38

نمیدونی چققققققققققدر از کامنتت لذت بردم . من یه همچین دوستای خوبی دارم اینجا . اینجا محبت ها مجازی نیس . دلها مجازی نیس . باورم نمیشه کسانی اینجا اینقدر به من اعتماد دارن که اینگونه محبت میکنن . قبلا زهرای عزیز و حالا مینای عزیز. اصلا زبونم قاصر از تشکر کردنه.  یه دنیا دوستون دارم .همین که کنارم هستید ،همین که درکم میکنید دنیایی برام می ارزه.  بخدا انرژی گرفتم و خیییییییلی خوشحال شدم . شاید حتی ت ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : مینا,عزیزم, نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 83 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1396 ساعت: 23:38

امروز رفتم کلاس خیلی لذت بخش بود . یه چیزایی تو حس لذتم قاطی بود که از نوع استرس بود. همیشه استرس باعث میشه که لذت کامل نبرم . همون طور که میدونید ساعت کلاس نقاشی رو جایگزین ساعت کلاس آموزشگاه کردم که تو این مدت تعطیله.  درنتیجه باید بگم میرم کلاس . آقا که هیچ متاسفانه متاسفانه مادرم هم حامی علایق و تلاش های ما نیس . نه در همه موارد که بی انصافی نکرده باشم . اما ذاتا به یه چیزایی اصلا اعتقاد ندارن ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : جلسه,نقاشی, نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 108 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1396 ساعت: 23:38

دوشنبه 27 شهریور 1396 "; } blogsky.ajax.onCommentSubmitFailure = function(e) { document.getElementById("comment-errors-message").innerHTML = e.error; ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : جلسه,پاستل, نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 43 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1396 ساعت: 23:38

بچه‌ها از سفیر به زنگ زدن برا کلاسای مهر . گفته بودم رفتم جای دیگه برا کار . قراره از مهر با یه کلاس فعلا شروع کنم به همکاری و قراره ساعتی 12 بم بده اگرم کارم بهتر بود بیشتر کنه یا حتی بیمه هم کنه . من اینجا که هستم یه ساعت و رب 8500 دارم میگیرم با منت. 

دعا کنید شرایط کاری م بهتر بشه . دعا کنید ... کاش آقا اینقدر سخت گیر نبود که حتما حال من از هر نظر حالا بهتر بود.

ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : زبانکده,جدید, نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 84 تاريخ : سه شنبه 28 شهريور 1396 ساعت: 23:38

دو روز که هوا اینجا خنک تر شده . نمیدونید چه ذوقی تو دلم. البته با اینکه میدونم دوام نداره و بازم شرجی میشه . اما برا همین قدرش هم خیلی خوشحال و شاکرم. هواش آدم رو هوایی میکنه هوایی هوایی هوایی.  مثل آهنگ دوتایی حسین توکلی . که خیلی دوسش دارم. یه هوایی که یاد مهر میفتی.  یاد حس ها و روزهای خوب مدرسه و دوستان جدید و قدیم . یاد دفتر و کتاب نو . یاد مانتو که بوی تازگی و نویی میده . یاد روزهای بی خیال ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : هوایی,هوایی,هوایی, نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 69 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 1:30

دوشنبه 20 شهریور 1396 جون عزیزم هوا شرجی شد . باورتون میشه ... "; } blogsky.ajax.onCommentSubmitFailure = function(e) { document.getElementById("comment-errors- ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : شرجی, نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 47 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 1:30

گفته بودم قراره برم یه زبانکده دیگه.  امروز رفتم مصاحبه.  طرف ظاهرا خیلی راضی بود . گفتن برنامه میدن برا مهر .

اما مسیرم تقریبا سه برابر مسیر قبلیه.  و نمیدونم چقدر بیشتر قراره بدن . خیلی شرایط کاری و مالی ذهنم رو درگیر کرده . همش دنبال راهی هستم که یه حقوق ماهیانه ازش گیرم بیاد . اما بخاطر شرایط خونه هر کاری هم جور میشه از خونه جور درنمیاد. 

اگه شرایط زبانکده جدید بهتر نباشه سر جام میمونم و باید بگم راضیم.

ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : زبانکده,دیگه, نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 69 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 1:30

خیییییییلی دلم برا زمستون تنگ شده . دلم میخواد مثل یه آدم به آغوش بگیرمش و بغلش کنم محکم به خودم فشارش بدم . عاشقشم. باور نمی کنید دلتنگی و احساسم به زمستون و حتی پاییز مثل حس عشق یه آدم به آدم دیگه ست . خیلی مشتاق اومدنش هستم . دلم میخواد وقتی اومد نهایت لذت رو کنارش ببرم . وجودم رو ازش سیراب کنم . چون به چشم بر هم زدنی میره تا 9 ماه دیگه برنمیگرده.  زود بیا که خیلی دلتنگتم.  زود بیا که دیگه تحمل ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : دلتنگ,زمستونم, نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 61 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1396 ساعت: 14:52

دیروز آقا و ماما رفتن مهمانی. خودم رو سرگرم کارهای خونه کردم و آشپزی های خوشمزه و کیک پختم و بچه‌ها کلی لذت بردن . البته منظورم از بچه‌ها، خواهر برادرمه. امروز عصر خواهرم و شوهرش با همون دخترش که چند وقت پیش گفتم عقد کرد اومدن خونه مون دیدنی.  پذیرایی کردم و زیاد نگذشت که شوهرخواهرم گفت تو کی میری ؟ گفتم چی؟ گفت خواستگار نداری چرا نمیری؟ موندم چی بش بگم. قبلا اون دختر بزرگش هم که ازدواج کرد بم شبی ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : شوهرخواهر,دردآور, نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 80 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 13:13

چند روز هی رفتم و اومدم تامین اجتماعی که خودم رو بیمه کنم. اما هر چی شرایط رو سنجیدم دیدم نمیتونم ماهیانه پرداخت کنم . از 18 درصد رسیدم به 14 درصد بعدم به 12 درصد . آخرشم دیدم 12 درصدی هیچ مزایای خاصی نداره تازه میشه ماهی 145 تومن و من که ماهیانه درآمد ثابت ندارم نمیتونم بدم . و اینجوری یه دغدغه به دغدغه هام اضافه میشه . برای همین اصلا شرکت نکردم و موندم که روزگار مثل 35 سال قبل ، پیش بره . تا این ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 47 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 13:13

سه شنبه این هفته عروسی دوستم دعوتم.  خیلی دوس دارم برم . خیلی هم اصرار کرده . اما نمیدونم چطور شرایط رفتنم ایجاد کنم . چون آقا حتما بامبول درمیاره.  عروسی تو منطقه خودمونه. 

موندم چه کنم .

و آخرش به خودم میگم تو چه بری چه نری حرف میخوری همیشه .  پس برو و خوش باش . اما از پس لرزه ها میترسم و حوصله غر اضافی ندارم .

تا ببینم چی میشه.

خودشون هر جا دوس دارن میرن اما من ...

زنبور دستم نیش زده سه روزه دستم ورم کرده.

ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : عروسی,دوستم, نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 61 تاريخ : پنجشنبه 9 شهريور 1396 ساعت: 13:13

روزهای تلخ الانم و بدبختی الانم رو مدیون تمام کسانی هستم که حواس پرت عاشقانه های من بودن . حواسشون نبود که من جلو چشمشون هستم . حواسشون نبود که دوسشون دارم. حالا گذشته خیلی از اون روزهای عاشق بودن من که فقط یه خاطره شد ،اما حالا اونا فهمیدن که چقدر عاشق من هستن . و چقدر حواس پرت دل من و دل خودشون بودن. دیگه خیلی دیر شده . میشد من الان خوشبخت باشم . اما حواس پرت های دوس داشتنی من حواسشون به من نبود . چی بگم ، هرچی بگم ... من شما رو به بهترین های زندگی میسپارم ای حواس پرت های دوس داشتنی. چی بگم... ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : حواس,داشتنی, نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 83 تاريخ : چهارشنبه 1 شهريور 1396 ساعت: 18:12

هیچ کس حتی نمیتونه تصور کنه که اینجا چققققققققدر گرمه . دمای هوا بالای 55 درجه و رطوبت بالای 100 درجه هم میرسه. اونقدر رطوبت زیاد که حتی دمپایی به پات میچسبه و زوری میکنیش. من از فروردین تا حالا شایدم آخرای اسفند خنک نشدم . همیشه جز میزنم تو گرما . نه تو خونه خنک میشم نه بیرون ،فقط وقتی سر کلاس هستم خنک میشم . این یعنی کیفیت بالای زندگی . وقتی دلت نخواد حتی برای رفع حاجت بری تو حیاط، مجبوری سرویس یه حمام 5 ساعته به کس دیگه بدی. بعدم که میمیرم مستقیم میندازنم تو دیگ مذاب که تقاص خوشبختی نداشته امروزم رو ازم بگیرن . من  اگه بخوام حرف بزنم ،تا صبح هم تموم نمیشه. دلم یه اتاق یا کولر روشن میخواد که ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : گرمای, نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 41 تاريخ : چهارشنبه 1 شهريور 1396 ساعت: 18:12

دوست دارم زهرا جون . مرسی از محبتت به من .

وقتی خودت گرفتاری ،ولی فکر من بودی.  ممنون عزیزم.

محبتت فراموش نمیشه .

برام خیییییییلی ارزش داشت .

ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : زهرا, نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 62 تاريخ : چهارشنبه 1 شهريور 1396 ساعت: 18:12

تیتر این پست من اصلا به خودم ربطی نداره . نه اینکه پدر و مادر من دیو باشن نه ... اما مثل بقیه پدر و مادری بلد نبودن. مخصوصا پدر ...یه پست از یکی از دوستان خوندم که توصیف پدر و مادرشون بود . پست به حدی به دلم نشست که دلم خواست چیزی بنویسم .چقدر بعضی ها فرشته اند ر مثل رسیدن...
ما را در سایت ر مثل رسیدن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 2rozaneeh2 بازدید : 66 تاريخ : جمعه 13 مرداد 1396 ساعت: 7:18